معرفی وبلاگ
یکی از عوامل حفظ تعادلات تصمیمگیری و عملکرد صحیح دور از خطاهای مشکل ساز یادداشت است .
دسته
یادداشت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 74133
تعداد نوشته ها : 54
تعداد نظرات : 7
مناجات منظومه امام علي عليه السلام

دریافت کد نوا
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان


20 بهمن پس از خبر ساعت 20، تصاويري از دوران اقامت امام خميني در پاريس از شبكه سراسري تلويزيون پخش شد. هم‌زمان با پخش تصوير امام خميني، همافران نيروي هوايي در پادگان، فرياد «الله‌اكبر» سر دادند. شعار همافران در حمايت از امام خميني باعث خشم افسران و كاركنان ضد اطلاعات نيروي هوايي شد. اخطارهاي تند آنان به همافران، به درگيري و تيراندازي و ورود گارد شاهنشاهي منجر شد. با بالا گرفتن درگيري، مردم براي كمك به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لوله‌ي مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخيد و آن‌ها را هدف گلوله قرار داد. درگيري تا صبح ادامه داشت...

دسته ها :


19 بهمن بختيار دستور تيراندازي به سمت مردم را مي‌دهد. در بعضي از نقاط كشور به سمت مردم تيراندازي مي‌شود. عده‌ي زيادي از همافران و افراد نيروي هوايي، با لباس‌هاي نظامي و در ميان شادي و حيرت مردم به اقامت‌گاه امام رفتند. امام خميني در اين ديدار، خطاب به همافران فرمودند:
«همان‌طور كه گفتيد تا حالا در اطاعت طاغوت بوديد، حال به قرآن پيوستيد. قرآن حافظ شماست. اميدوارم با كمك شما بتوانيم در اينجا حكومت اسلامي را برقرار كنيم.»

دسته ها :


18 بهمن امام خميني فرمان داده‌اند نام اشخاصي كه به نوعي به كشور و مردم خيانت كرده‌اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصين، فرستنده‌اي سيار در مدرسه‌ي علوي راه‌اندازي مي‌شود. اينجا تهران، كانال انقلاب

دسته ها :


17 بهمن مردم در خيابان‌ها و در حمايت از دولت بازرگان تظاهرات مي‌كنند. شعارها عليه بختيار است، مردم بختيار را نمي‌خواهند. بختيار سعي دارد به مردم بفهماند در انجام وعده‌هاي خود كوشاست.
به همين منظور در جلسه‌ي مجلس حضور مي‌يابد و نمايندگان در حضور بختيار طرح‌هاي انحلال ساواك و دستگيري نخست‌وزيران و وزيران دولت از سال 1341 تا آن سال كه متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصويب مي‌كنند

دسته ها : 22بهمن - 13بهمن


16 بهمن ده‌ها خبرنگار داخلي و خارجي، گروه‌هاي مختلف مردم و جمعي از نزديكان امام در سالن مدرسه‌ي علوي اجتماع كرده‌اند. آيت‌الله هاشمي رفسنجاني حكم نخست‌وزيري مهندس مهدي بازرگان را قرائت مي‌كند. در حالي كه مردم هر لحظه به پيروزي نزديكشان اميدوارتر مي‌شوند، جمعي از تيمساران ارتش در حال فراهم كردن مقدمات اجراي طرحي با حمايت مستقيم آمريكا براي دستگيري امام و كشتن مردم هستند.
اعضاي شوراي انقلاب، آيت‌الله دكتر بهشتي، آيت‌الله مطهري و مهندس بازرگان با تماس‌هاي مداوم با فرماندهان ارتش سعي مي‌كنند ارتش را بدون خونريزي، متحد ملت كنند. مردم با گل و اشك و شعار به استقبال ارتشيان مي‌روند.



15بهمن بختيار تمام پايگاه‌هايش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبه‌هاي مختلف سعي در به رخ كشيدن قدرت خود دارد. محورهاي مورد تاكيد و تهديد او در مصاحبه‌ها اين‌ها هستند:

    - به آيت‌الله خميني اجازه تشكيل دولت موقت را نمي‌دهم.

    - كساني را كه جنگ داخلي راه بيندازند اعدام مي‌كنم.

    - تمام نظرات امام خميني را در لباس قانون تحقق مي‌بخشم.

امام در پاسخ تهديد‌هاي دولت فرمودند: «من بايد نصيحت كنم كه دولت غاصب كاري نكند كه مجبور شويم مردم را به جهاد دعوت كنيم. ما از ارتش مي‌خواهيم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آن‌ها فرزندان ما هستند. ما به آن‌ها محبت داريم...»
امام همچنين در سخنراني‌ها و ديدار‌هايشان با مردم اصول سياست‌هايشان را اين‌گونه بيان فرمودند: «تمام اتباع خارجي در ايران به صورت آزاد زندگي خواهند كرد. ما براي اقليت‌هاي مذهبي احترام قائل هستيم. نظر من راجع به راديو و تلويزيون و مطبوعات اين است كه در خدمت ملت باشند. دولت‌ها حق هيچ نظارت ندارند...

دسته ها :

 14بهمن در تمام كشور مردم به اعتصاب عمومي دست زده‌اند. كاركنان ادارات و وزارتخانه‌هاي مختلف، وزيران و مديران دولت را به محل كار خود راه نمي‌دهند. جواد شهرستاني، شهردار وقت تهران، به ديدار امام مي‌رود و استعفانامه‌اش را به ايشان تسليم مي‌كند و البته دوباره از سوي امام شهردار مي‌شود. بختيار از انتشار اين خبر و احتمال اين‌كه سرمشق ديگر زير دستانش قرار گيرد به شدت مي‌ترسد و طي يك مصاحبه شروع به ناسزاگويي به جواد شهرستاني مي‌كند و ساير كارمندان و مسئولان دولت خويش را تهديد مي‌كند. با همه‌ي اين‌ها شهردار تهران، تنها كسي نبود كه به مدرسه‌ي علوي(محل سكونت امام) روي آورد.

دسته ها : 14بهمن57

13 بهمن 57 تيار در واكنش به استقبال عمومي مردم از ورود امام، پي‌درپي با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه‌هاي آتي خويش سعي در عادي جلوه‌دادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسه‌ي علوي دوخته‌اند. جمعيت مشتاق به ديدار اما آنقدر زياد هستند كه كوچه‌هاي اطراف مدرسه‌ي علوي مملو از آدم شده است. مردم پارچه‌هاي دست‌نويسي روي ديوار‌ها نصب كرده‌اند كه روي‌شان نوشته‌شده: «زيارت قبول، با يك بار زيارت امام اين توفيق را به ديگران هم بدهيد

دسته ها : 13بمن57

هواپيما با نيم‌ساعت تاخير نشست. آن نيم‌ساعت همه را ترسانده بود. مي‌ترسيدند براي هواپيما يا امام مشكلي پيش آمده‌باشد. آيت‌الله پسنديده برادر امام و آيت‌الله مطهري، رئيس شوراي انقلاب براي استقبال از امام داخل هواپيما رفتند و بعد امام پايين آمد. گروهي از دانش‌آموزان سرود «خميني اي امام» را در سالن فرودگاه اجرا كردند. معلم آن دانش‌آموزها محمدعلي رجايي بود. تلويزيون سراسري قرار بود استقبال را مستقيم پخش كند، اما به چند دقيقه اكتفا كرد و برنامه‌ را قطع كرد. خيلي‌ها آن روز تلويزيون‌هايشان را شكستند. دكتر بهشتي و آيت‌الله طالقاني به خاطر فشار جمعيت و ازدحام با رفتن امام به بهشت زهرا مخالف بودند، اما امام به خاطر قولي كه براي حضور در بهشت زهرا به مردم داده ‌بودند؛ حاضر به تغيير مقصد نشدند.يك ماشين بليزر را از چند روز قبل آماده كرده‌بودند. خود محسن رفيق‌دوست كه راننده بليزر هم شد، آن را ضدگلوله كرده بود. بين صندلي راننده و صندلي عقب يك شيشه‌ي ضدگلوله گذاشته ‌بود. درهاي عقب را هم پوشش فولادي گذاشته ‌بود. امام كه شنيد پشت ماشين ضدگلوله است، آمد نشست جلو و فرمود: همين جلو بهتر است. چند موتور سيكلت هم قرار بود اطراف ماشين امام را حفاظت كنند كه به خاطر ازدحام جمعيت نتوانستند در طول مسير ماشين امام را همراهي كنند، از همه‌ي كساني كه مامور حفاظت از امام بودند فقط محمدرضا طالقاني ماند كه نشسته بود روي بليزر.
كمي مانده به بهشت زهرا ماشين بليزر خاموش شد. امام اصرار داشت كه پياده شود. مي‌گفت: ما بايد برويم قطعه‌ي 17 مردم منتظرند. بالاخره هلي‌كوپتر آمد و تا قطعه 17 را با آن رفتند. آن‌ها از پرسنل هوانيروز بودند كه وقتي برنامه‌ي زنده‌ي شبكه سراسري از ورود امام قطع شده‌بود، خودشان آمده ‌بودند تا ماجرا را از نزديك ببينند.
قطعه‌ي 17 بهشت‌زهرا:
قبل از سخنراني امام پسري 12،11 ساله چند آيه قرآن خواند كه بعدها اسمش معروف شد: محمد اصفهاني. سرود «برخيزيد اي شهيدان راه خدا» اجرا شد. امام سخنراني‌اش را شروع مي‌كند. صدايش بم و رساست. وقتي امام مي‌گويد: «من دولت تعيين مي‌كنم، من توي دهن اين دولت مي‌زنم...» اول جمعيت كف مي‌زنند و سوت مي‌كشند و بعد احمد ناطق‌نوري صدا زد: تكبير. و تكبير گفتن وسط سخنراني، از آن روز سنت شد.
سخنراني تمام شده، هلي‌كوپتري كه براي بردن امام آمده، سه‌بار سعي مي‌كند بنشيند ولي نمي‌تواند، شلوغ است. عبا و نعلين امام در مي‌آيد. همراهان امام را به جايگاه برمي‌گردانند و پارچه رويش مي‌كشند تا گرد و غبار هلي‌كوپتر اذيتش نكند. پس از مدتي آمبولانس شركت نفت مي‌آيد. ناطق‌نوري و احمد آقا همراه امام سوار مي‌شوند و آمبولانس به طرف جاده قم مي‌رود. آن هلي‌كوپتر هم از بالا دنبالشان مي‌كند تا بالاخره در موقعيت و فضايي مناسب بنشيند و امام را به آن منتقل كنند.
هلي‌كوپتر روي شهر است. خلبان مي‌گويد هرجا بخواهيد فرود مي‌آيم. حال امام خوب نيست. مي‌روند سمت بيمارستان هزار تختخوابي و فرود مي‌آيند. آمبولانس آماده نبود و امام را با ماشين يكي از پزشكان بيمارستان تا انتهاي بلوار كشاورز بردند؛ پيكان ناطق‌نوري از صبح آن‌جا بود و همگي سوارش شدند.
همه فكر مي‌كردند امام از بهشت زهرا مي‌رود مدرسه‌ي رفاه، اما نرفته بود، همه نگران بودند. امام در بلوار كشاورز تصميم‌اش را گفت: مي‌خواست برود خانه‌ي برادرزاده‌اش، دختر آقاي پسنديده؛ منزل برادرزاده امام حوالي جاده شميران (شريعتي حالا) بود.
اواخر شب امام با احمدآقا به مدرسه رفاه برگشتند. مدرسه‌ي رفاه را حدود 10 سال قبل از انقلاب، آقاي بهشتي، باهنر و رجايي راه انداختند، شامل يك دبستان و يك مدرسه راهنمايي درخيابان ايران. امام چند روز اول، بعد از ورود اين‌جا بودند و به دليل كوچكي مدرسه رفاه به مدرسه‌ي علوي رفتند. مدرسه‌ي علوي، محل سكونت امام تا قبل از رفتن‌شان به قم و بعد جماران بود.

 

دسته ها : 12بهمن1357

فقط خداوند حاكم بر همه جهان هستي ميباشد و تنها اوست كه حق حكومت بر انسان و جهان آفرينش دارد بنابراين انسانهاي كامل را براي حاكميت بر تمام مصالح بشريت مبعوث به رسالت فرمود تا علاوه برتعليم و تربيت بني آدم شرايط زندگاني را با قوانين بي نقص اللهي فراهم نموده و اداره نمايد و آخرين فرستاده او حامل آخرين پيام خالق بشر و كائنات حضرت محمد مصطفي (ص) مأمور تشكيل حكومت گرديد (نساء105){إنـّاأنزلناإليك الكتاب بالحقّ لتحكم بين الناس بماأراك اللّه}{مااين كتاب رابحق برتونازل كرديم تاميان مردم بموجب آنچه خداوندبتوآموخته است}و دستور إطاعت از خاتم پيامبران بر مردم ابلاغ گرديد (أحزاب6){ألنّبيّ أولي بالمؤمنين من أنفسهم...}{پيامبر بمؤمنان ازخودشان سزاوارتر و نزديكتر است}(نساء59){ياأيّهاالذين آمنواأطيعواالله و أطيعواالرّسول...}{اي كساني كه ايمان آورده ايد خدا و فرستاده اش را اطاعت كنيد} و ... در نتيجه همه جانشينان آخرين پيامبر خداوند كه معصوم از هر خطائي نيز ميباشند از سوي خداوند منصوب و توسط پيامبراعظم اسلام (ص) معرفي گرديده اند و ميبايد تشكيل حكومت بدهند اما شرايطي را كه مردم جاهل آن دوران بوجود آورده بودند فرصت حكمراني نمايندگان خداوند را از جهانيان گرفتند و تا آخرين حجّت برحق اللهي اين انحراف و غصب خلافت ادامه يافت كه منجر به غيبت دوازدهمين جانشين برحق پيامبراكرم (ص) گشت اما آيا انسانهاي دوران غيبت حجّت خداوند بايد در هرج و مرج و به تبع آن ظلم و بي عدالتي و مفاسد گوناگون روزگار خويش را بگذرانند و در گمراهي و تاريكي هاي ايجاد شده حتي به ابتدائي ترين فرائض ديني نتوانند عمل كنند ؟! آيا عقل اينگونه طرز فكر را تأييد ميكند ؟! درحالي كه براي برقراري نظم در زندگي اجتماعي ناگزير از تشكيل حكومت هستيم و شخص شايسته اي را بايد بعنوان حاكم تبعيت كنيم كه از سوي خداوند مورد تأييد باشد بنابراين با مراجعه به متون موثّق ميتوان اين ملازمه عقلي را به اثبات رسانيد كه علاوه بر استنباط مشروعيت تشكيل حكومت در اسلام از نص آيات مذكوره فرموده رئيس مذهب شيعه كه امام ائمه فرق چهارگانه در اهل سنّت نيز ميباشند امام ششم شيعيان حضرت امام صادق(ع) ميتواند بعنوان مهمترين دليل نقلي در اين مهم باشد كه فرمودند : {من كان منكم ممن قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكما" فإنّي قد جعلته عليكم حاكما"}(كافي جلد1صفحه67حديث10وتهذيب شيخ طوسي ج6ص218ح6){هركدام از شما كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما صاحب نظر باشد و احكام ما را بداند او را بحكومت برگزينند كه من او را بر شما حاكم قرار داده ام} و نيز فرمايش حضرت امام حسن عسكري(ع) كه درباره فقيهان راستين فرموده اند {و امّا من كان من الفقهاء صائنا"لنفسه حافظا لدينه مخالفا" لهواه مطيعا"لامر مولاه فللعوام أن يقلّدوه}{و اما هريك از فقيهان كه بر نفس خود مسلط باشند و دين خود را حفظ كنند با هواي نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت كنند بر همگان واجب است از او تقليد نمايند}(وسائل الشيعةج27ص131) ونيز روايت جناب إسحاق بن يعقوب درباره تكليف شيعيان در دوران غيبت كبري از امام مهدي عج پرسيد و توقيع ذيل در پاسخ او صادر شد {و امّاالحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فإنّهم حجّتي عليكم و انا حجةالله عليهم}{و اما در پيش آمدهائي كه براي شما روي ميدهد بايد به راويان أخبار ما دانشمندان علوم ديني رجوع كنيد ايشان حجت من بر شمايند و من حجت خداوند بر آنانم}(الغيبةشيخ طوسي صفحه290ح247 و در كتاب كمال الدين وتمام النعمة شيخ صدوق ج2ص483باب45ح4) در نتيجه ولايت فقيه جامع الشرايط با اين دلائل عقلي و نقلي بعنوان نائب عام امام غائب مشروعيت ميابد كه بايد همه فقهاء از فرامين او همان تبعيتي را داشته باشند كه از حجةثاني عشر عجل الله فرجه بايد داشته باشند تا حريم آخرين دين خداوند كه كاملترين برنامه زندگي بشريت است حفظ و پيروان راستينش تا ظهور آخرين امامشان عزيز باشند و براي اجراي احكام و فرائض شرعي خويش و زمينه سازي انقلاب جهاني قائم آل محمد عليهم السلام بنحوأحسن اقدام نمايند باميد فرارسيدن آنروزي كه همه حق پويان طريق حقيقت آرزوي آمدنش را داشته و دارند إنشاءالله

 

 

با يك نگاه كلي بتاريخ دوران حضرت امام حسين عليه السلام ميتوان مهمترين عامل بوجود آمدن فاجعه عاشورا را انحراف در خواص دانست اما علت انحراف در آنها چه بوده است ؟ آيه 59 سوره مريم شايد بهترين جواب براي حل اين شبهه باشد { فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات ... } دو عامل مهم را در ايجاد انحرافات اينچنيني معرفي ميكند كه اولي زمينه ساز دومي است تضييع نماز كه مظهر اكمل ياد خدا ميباشد مهمترين منشاء انحراف است ضايع كردن نماز و سست كردن آن و تضعيف ياد خالق متعال در زندگي موجب بوجود آمدن انحراف ديگر كه تبعيت از شهوات ميباشد خواهد شد . از شهوت جنسي و شهوت ثروت اندوزي تا شهوت رياست و و و ...

 

 

رسوائي اقليت يك درصدي كه سرمايه داران مهم غرب ميباشند در وال استريت رقم خورد و پايه هاي اعتقاد به نظام سرمايه داري را بلرزه درآورد و هر لحظه شاهد شكسته شدن اين بت ظالمانه در كشورهاي تابع اين ايده ظالمانه هستيم كه بزودي آمريكا و اروپا را خواهد گرفت آغاز قرن بيستم ميلادي شروع ساخت پايه‌هاي نظام اقتصادي آمريكا در وال استريت بود. در 1901، جي پي مورگان با ساخت يك شركت چند ميليارد دلاري كه "شركت استيل آمريكا" نام داشت به وال استريت رونق بخشيد.يك قرن پيش از آن كه استعمارگران هلندي به نيويورك قدم گذاشته بودند، براي ايجاد مانع در برابر سرخپوستان و دزدان دريايي اين منطقه ديواري ساختند كه بعدها خياباني كه به جاي آن ساخته شد، وال استريت نام گرفت.بعدها تاجران و بازرگاناني كه در نيويورك ساكن شدند شروع به ساخت مراكز تجاري، مغازه، شوراي شهر و يك كليسا در همين خيابان كردند.در 1907 اولين موج آشفتگي و ركود گريبان‌گير وال استريت شد. همزماني اين موج با ركود اقتصادي آمريكا و كاهش 50 درصدي شاخص سهام‌ بازار بورس نيويورك باعث هجوم مردم و سرمايه‌گذاران براي پس گرفتن سرمايه‌هاي خود از بانك‌ها و موسسات مالي شد.سرانجام بخشي از اين موج به ايالت‌هاي ديگر آمريكا منتقل شد و بسياري از بانك‌هاي بزرگ آمريكا اعلام ورشكستگي كردند.بسياري معتقدند كنترل اين موج و برگرداندن اعتماد مردم و سرمايه‌گذاران به وال استريت توسط سرمايه‌گذاري به نام جي پي مورگان صورت گرفت.در آن زمان آمريكا بانك مركزي نداشت. مورگان با راضي كردن تعدادي از موسسات مالي و بانك‌هاي ديگر نيويورك صندوقي براي كمك به وضعيت اقتصادي و بانك‌هاي ورشكسته تشكيل دادند.موج آشفتگي و هراس دوم در سال 1929 گريبان‌گير وال استريت و سرانجام تمام آمريكا شد.در اواخر دهه 1920 بورس بازي در بازار سهام نيويورك رواج داشت. رونق خوب بازار كه بر پايه رشد صنايع استوار بود هر روز افراد زيادي را به خود جذب مي‌كرد. كسبه بورس براي اينكه قيمت پيشنهادي خود را بالاتر ببرند از وام‌هاي بانكي كلان استفاده مي‌كردند تا جايي كه از سال 1924 تا 1929 قيمت سهام بازار نيويورك تا 400 درصد افزايش يافت.اما با ركود صنايع سوددهي سهام اين افراد كاهش يافت و بيشتر وام‌هاي گرفته شده به بانك‌ها پس داده نشد. همين امر باعث وقوع ركود در بازار بورس نيويورك شد.در اكتبر 1929 بازار 31 واحد و قيمت شاخص سهام نيز 49 واحد كاهش يافت. تا جايي كه در پايان ماه اكتبر همان سال بازار به كلي راكد شد و رو به تعطيلي گذاشت.اين اتفاق جرقه بزرگترين ركود اقتصادي آمريكا و غرب را رقم زد كه تا جنگ جهاني دوم نيز ادامه پيدا كرد.در قرن 21 نيز بحران‌هاي مالي زيادي باعث ركود وال استريت شد. در بين سال‌هاي 2001 و 2002 حباب دات كام باعث آشفتگي بازارهاي آمريكا و مخصوصاً وال استريت شد.علاوه بر اين،ركود بازار مسكن در سال 2006 موج آشفتگي و ركود در بازار بورس نيويورك ايجاد كرد.وال استريت را تخسير كن (Occupy Wall street Movement) يك جنبش اجتماعي در آمريكا است كه در 17 سپتامبر 2011 با دعوت رسانه‌هاي اجتماعي ضد سرمايه‌داري در نيويورك با تظاهرات هزاران نفر شروع شد.هدف اين جنبش اعتراض به نفوذ نظام سرمايه داري در سياست آمريكا، وضع نامطلوب اقتصاد و بيكاري حاصل از سياست‌هاي غلط دولت و اعمال نفوذ لابي‌هاي سرمايه‌داري بود.ده‌ها شهر ديگر آمريكا از جمله واشينگتن دي سي، لوس آنجلس، سانفرانسيكو و شيكاگو نيز شاهد تظاهرات مردمي اين جنبش بودند.اما اين جنبش آغازي براي قيام مردمي در همه كشورهائي است كه با تفكر سرمايه داري حاكم بر سرنوشت ملت خود هستند كه در حقيقت اعلام شكست مفتضحانه اين روش حكومتي است كه در نهايت نگاه بشريت را باري ديگر معطوف به دين خواهد ساخت كه برنامه اداره انسان و جهان را از سوي آفريدگار جهان و انسان ارائه داده است و بنام اسلام ناب محمدي در اختيار بشريت قرار دارد باميد حاكميت جهاني دين راستين و بوقوع پيوستن وعده اللهي مبني بر نجات همه انسانهاي مظلوم عالم از يوق استثمارگران مستبد و مستكبران جهاني...انشاءالله

 

ستارگان آسمان تنها خود روشنند اما نمى تواند روشنى چندانى به ما بدهند و راه را براى ما مشخص كنند، اما آفتاب و اشعه طلايى و درخشانش، نه تنها حيات پرور و زندگى آفرين است; بلكه راه را از بيراهه و شاهراه را از پرتگاه به همه ساكنان كرات منظومه شمسى نشان مى دهد، و چنين است فرق عالم و عابد، «اين» فقط گليم خود را از آب بيرون مى كشد و «آن» سعى مى كند كه غريق ها را نجات بخشد، و اين را نيز مى دانيم كه سيّارگان منظومه شمسى از نور آفتاب بهره مى گيرند، و اگر عالمى نبود عابدى هم وجود نداشت.

امام موسى بن جعفر(عليه السلام) مى فرمايد:

 

فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعابِدِ كَفَضْلِ الشَّمسِ عَلَى الْكَواكِبِ

 
 

برترى «عالم» از «عابد» همانند برترى خورشيد است نسبت به ستارگان.

 

1. تحف العقول، صفحه 307.

X